اسم من امیرپاشاست ولی همه با نصفهی دوم اسمم صدام میکنند و منم دوسِش دارم. چند سالی تا چهل سالگی راه دارم. بچه که بودم میخواستم تا چهل سالگیم یه حکیم همهچیزدان شدهباشم، اما تا رویام صدسالی راه مونده هنوز. یه قدری در جستوجوگری و کاوش وحشیام. همیشه دارم میرم و میگردم و کشف میکنم و قرار نمیگیرم. هم تو دامنههای علم و هنر و فلسفه گشت و گذار کردم، هم تا حدودی شرق و غرب و شمال جنوب دنیا رو گشتم. شیراز و مردمش ولی همیشه منو برمیگردونند به همین نقطه- همین نقطهای که حالا طتا در تقاطع همهی شور و شوقهام به دنیا اومده
من ایراندختم. از وقتی یادمه عاشق تحصیل و یادگیری بودم. رشتهی دبیرستانم تجربی بود اما در دانشگاه به مسیری که همیشه دوستش داشتم،ادبیات، برگشتم و تا مقطع دکتری ادامه دادم. هرچند الان مشغول تدریس هستم، مسیر یادگیری برای من همچنان ادامه داره. همین شوق به یادگیری و آموختن من رو بیشتر از هرچیز به آدمها وصل میکنه چون که فکر میکنم:« آدمی، شفای آدمی است.»
من مهسام. یک شیمیدان کوچولو و پرانرژی. به جز علاقهی اصلیم که شیمی هست به موسیقی و ورزش هم خیلی علاقه دارم. پر از جنب و جوشم و امیدوارم که بتونم این انرژی رو برای بهتر کردن حال دیگران هم به کار ببرم. وقت گذروندن با آدمها به خصوص سالمندان رو خیلی دوست دارم چون که فکر میکنم اونها گنجینههایی هستند که میشه خیلی چیزا ازشون یاد گرفت.
من مهسام. روانشناسی خوندم و از اونجا مسیرم به اسطوره شناسی و پژوهش در هنر رسید. به ادبیات و موسیقی در کنار هنر علاقه دارم. هرچند درونگرام اما دوست دارم انسانها و ارتباط انسانی رو با دقت نگاه کنم و درموردش یاد بگیرم. کنجکاوم و حتی دونستن دربارهی چرایی نقشهی یک شهر خوشحالم میکنه! فکر میکنم طتا برای من بیشتر از هر چیز دربارهی انسانها و تجربهی «انسان» بودنه.
من حسینم. به فلسفه، موضوعات تحلیلی، موسیقی و بازی علاقه دارم. دوست دارم توی هر کاری که میکنم، بتونم اثر مثبتی بذارم و حس خوبی منتقل کنم مخصوصا در زمینهی آموزش که خیلی دوستش دارم. آموزش دادن برام فقط انتقال دانش نیست، میتونه تجربهای باشه مثل بازی کردن پر از ایدههای نو و خلاقانه که از تعامل با آدمها شکل میگیره!