طتا یک موسسهی فرهنگی-آموزشیست که در پاییز ۱۴۰۴ با هدف طراحی تجربههایی خلاق، دانشبنیان، و میانرشتهای، جهت کاربردیسازی دستاوردهای علوم نوین در زندگی و کسبوکار اقشار مختلف جامعه متولد شد.
متخصصین طتا ذیل چند پروژهی متفاوت رویدادها و دورههای آموزشی متفاوتی را طراحی و ارائه میکنند که اهداف زیر را دنبال میکند:
ارتقای کیفیت زندگی سالمندان امروز و آینده:
آموزش و ترویج سبک زندگی و فعالیتهای مناسب برای حفظ و تقویت توانمندیهای شناختی (مانند یادگیری، حافظه، توجه، تفکر، تحلیل، و مهارت حل مسئله) از طریق طراحی برنامههای پسانداز شناختی و تلاش برای توانمندسازی سالمندان و کاهش شکاف بین نسلی در جامعه.
توسعهی خلاقیت و بینش کودکان و نوجوانان برای تطابق بهینه با جهان معاصر:
کارگاههای خلاق برای آشنایی با علوم نوین (مانند هوش مصنوعی و نوروساینس) و کمک به کشف و پرورش استعدادهای کودکان بر اساس مدلها و شواهد علوم شناختی تربیتی.
بازکردن گفتمان تنوع و تکثر عصبی در جامعهی ایرانی و نحوهی مواجهه با آن:
برگزاری نشستها و رویدادهای گفتوگومحور علمی-فرهنگی با تمرکز بر شواهد علمی دربارهی عملرد بدن، ذهن، مغز، دستگاه عصبی انسان، و ساختارهای فرهنگی اجتماعی.
بهینهسازی شیوههای آموزش و یادگیری:
طراحی رویدادها و دورههای آموزشی مبتنی بر دستاوردهای علوم اعصاب تربیتی به اضافهی مدلهای نوین آموزش به کمک هوش مصنوعی.
کاربردیسازی دستاوردهای بهروز علوم شناختی در حوزهههای هنر، آموزش، کسبوکار و تبلیغات:
برگزاری نشستها، رویدادها، و برنامههای آموزشی-پژوهشی در حوزههای علوم اعصاب تربیتی (Neuro-education)، حقوق عصبشناختی (Neuro-law)، بازاریابی عصبی (Neuro-marketing)، طراحی عصبی (Neuro-design)، کوچینگ عصبی (Neuro-coaching)، رهبری عصبی(Neuro-leadership)، مطالعات سینما از منظر علوم اعصاب شناختی (Neuro-cinematics) و غیره.
اسم من امیرپاشاست ولی همه با نصفهی دوم اسمم صدام میکنند و منم دوسِش دارم. چند سالی تا چهل سالگی راه دارم. بچه که بودم میخواستم تا چهل سالگیم یه حکیم همهچیزدان شدهباشم، اما تا رویام صدسالی راه مونده هنوز. یه قدری در جستوجوگری و کاوش وحشیام. همیشه دارم میرم و میگردم و کشف میکنم و قرار نمیگیرم. هم تو دامنههای علم و هنر و فلسفه گشت و گذار کردم، هم تا حدودی شرق و غرب و شمال جنوب دنیا رو گشتم. شیراز و مردمش ولی همیشه منو برمیگردونند به همین نقطه- همین نقطهای که حالا طتا در تقاطع همهی شور و شوقهام به دنیا اومده
من علیرضام و کلا آدم فنیای هستم. تو مسیر شغلیم کارهای زیادی کردم؛ از ساخت کالاهای دکوری با دستگاه برش لیزری گرفته تا طراحی و ساخت میزهای چوبی. در کنارش به فناوری علاقه دارم و به صورت خودآموز در این حوزه پیشرفت کردم. تجربهی کار با زبانهایی مثل جاوا و PHP، و پروژههایی در زمینهی PLC، میکروکنترلر و سیستمهای کنترل صنعتی، بخش مهمی از مسیر حرفهای من بوده. در واقع علاقهی اصلیم ساختنه و طتا هم از نتایج همین علاقهاست.
من لیلام. قبل از هر چیز یک مادرم با دو پسر که هر روز ازشون یاد میگیرم. مهندسی الکترونیک خوندم و حالا مدیر پروژهی طتا هستم و در کنارش MBA میخونم. به یاد گرفتن علاقهی زیادی دارم و هر حوزهی تازهای برام یه دنیای کشفنشدهست. چه مدیریت باشه چه نقاشی یا کارهای فنی و هنری. فکر میکنم رشد واقعی یعنی همین: تجربهکردن و آموختنِ مداوم از کار، از آدمها و از زندگی.
من محمد معلّقام؛ آدمی که معمولاً وسط یک پروژهی عکاسی، ایدهی مستند بعدیش رو یادداشت میکنه و وسط تدوین مستند، فکر میکنه شاید باید بره طراحی محصول یاد بگیره. از اونجور آدمهاییام که نمیتونن فقط یه کار بکنن چون هیچچیز اونقدر ساده نیست که بشه راحت ازش گذشت. با طتا آشنا شدم چون بهنظرم اینجا قراره چیزهایی بسازیم که فقط “کار” نباشن — تجربه باشن، گفتگو باشن، کشف. نقش من توی طتا یه جورایی ترکیبی از ایدهپرداز، قصهگو و اون آدمیه که همیشه میپرسه «میشه یه کم قشنگترش کنیم؟». اوقات فراغتم یا دارم با دوربین دنبال نور میدوم، یا دارم فکر میکنم چطور میشه بین منطق و رؤیا صلح برقرار کرد. بودن در طتا برام یعنی ساختن چیزهایی که لبخند میارن، حتی اگه وسطش کمی هم جدی بشیم.
من حسینم. به فلسفه، موضوعات تحلیلی، موسیقی و بازی علاقه دارم. دوست دارم توی هر کاری که میکنم، بتونم اثر مثبتی بذارم و حس خوبی منتقل کنم مخصوصا در زمینهی آموزش که خیلی دوستش دارم. آموزش دادن برام فقط انتقال دانش نیست، میتونه تجربهای باشه مثل بازی کردن پر از ایدههای نو و خلاقانه که از تعامل با آدمها شکل میگیره!
من ترنم عابدیام و کاردانی IT و کارشناسی مهندسی نرمافزار دارم و الان دانشجوی ارشد ارتباط تصویریام. چند ساله به عنوان مدرس کامپیوتر، نرمافزارهای گرافیکی، هوش مصنوعی و انیمیشنسازی با مدارس و مؤسسات آموزشی شیراز همکاری میکنم. بیشتر از هر چیز آموزش به کودک و نوجوان برام الهامبخشه (چرا که مواجههی دست اول اونها با جهان برای من بسیار لذت بخشه)
من مهسام. روانشناسی خوندم و از اونجا مسیرم به اسطوره شناسی و پژوهش در هنر رسید. به ادبیات و موسیقی در کنار هنر علاقه دارم. هرچند درونگرام اما دوست دارم انسانها و ارتباط انسانی رو با دقت نگاه کنم و درموردش یاد بگیرم. کنجکاوم و حتی دونستن دربارهی چرایی نقشهی یک شهر خوشحالم میکنه! فکر میکنم طتا برای من بیشتر از هر چیز دربارهی انسانها و تجربهی «انسان» بودنه.
من سمانهام. رشتهی تحصیلیم تو دانشگاه الکترونیک بوده اما از وقتی شروع به تولید محتوای سینمایی کردم، مسیر زندگیم عوض شد. اونجا فهمیدم چقدر به خلق محتوا و بودن توی فضاهای خلاق علاقه دارم. تیم طتا برای من فقط یه همکاری نیست، جمعی از دوستای بیستسالهست که باهاشون یادگیری و رشد واقعی رو تجربه میکنم.
من مهسام. یک شیمیدان کوچولو و پرانرژی. به جز علاقهی اصلیم که شیمی هست به موسیقی و ورزش هم خیلی علاقه دارم. پر از جنب و جوشم و امیدوارم که بتونم این انرژی رو برای بهتر کردن حال دیگران هم به کار ببرم. وقت گذروندن با آدمها به خصوص سالمندان رو خیلی دوست دارم چون که فکر میکنم اونها گنجینههایی هستند که میشه خیلی چیزا ازشون یاد گرفت.
من ملیحه هستم. آدم منعطف و راحتگیری هستم و معمولا همیشه از شرایط زندگیم راضیام. اینکه بتونم حال خوبم رو به بقیه انتقال بدم خوشحالم میکنه. رشتهی تحصیلیم مهندسی شیمیه، ولی در زمینههای دیگهای کار کردم. تجربهی کاریم تو حوزهی تکنولوژی و موبایل پامو به طتا باز کرد تا به عنوان تسهیلگر آموزش دیجیتال تو پروژهی صدوبیست با دوستام همکاری کنم. دلم میخواد بتونم برای جامعهی سالمند مفید باشم. احساس میکنم تو این گروه دوستی و انساندوستی رو از نزدیک لمس میکنیم.
من ایراندختم. از وقتی یادمه عاشق تحصیل و یادگیری بودم. رشتهی دبیرستانم تجربی بود اما در دانشگاه به مسیری که همیشه دوستش داشتم،ادبیات، برگشتم و تا مقطع دکتری ادامه دادم. هرچند الان مشغول تدریس هستم، مسیر یادگیری برای من همچنان ادامه داره. همین شوق به یادگیری و آموختن من رو بیشتر از هرچیز به آدمها وصل میکنه چون که فکر میکنم:« آدمی، شفای آدمی است.»